به گزارش دوشیزه به نقل از شهروند| عروسها و
دامادهای امروز، برای تهیه کارت عروسی خود، به انتهای خیابان جمهوری، فاصله خیابان
ملت تا بهارستان میروند و به یکی از مغازههای این راسته، مطابق با سلیقه شخصی و
وضعیت اجتماعی خود کارتی را سفارش میدهند تا فامیل و دوستانشان را در جشن پیوند
خود شریک کنند.
یکی از راههای مهم شناخت سیر اوضاع اجتماعی خانوادههای ایرانی، آگاهی از جزییات
آیینها در میان آنان است. برگزاری مراسم عروسی از جمله آیینهای مهم در میان
ایرانیان از گذشته دور بوده است. از زمانی که دعوتهای خویشان و آشنایان به مراسم
عروسی، زبانی بود تا دورهای که نخستین کارتهای دعوت عروسی در ایران رایج شد،
زمانهای بسیار گذشت. نخستین کارتها دستی بود؛ روی برگهای به خط خوش، متن دعوت را
مینوشتند.
از اینپس اما ورود صنعت چاپ، دگرگونی کارتهای دستی به چاپی را بسیار شتابان کرد.
پیوند این دگرگونی با شیوه زندگی اجتماعی مردم، موجب شد تغییرهایی فراوان در زمینه
تولید کارتهای عروسی پدید آید. بررسی نوع کارتها و متنهای درجشده روی آنها
میتواند جزییاتی جذاب درباره شیوه نگرش مردم در دورههای گذشته به پژوهشگران به
ویژه در حوزه تاریخ و فرهنگ جامعه و مردم واگذارد.
ایرج ملامحمدی که همصنفیهایش او را به حاج ایرج میشناسند، از قدیمیهای گستره
چاپ کارتهای عروسی در تهران است. وی از جوانی به عرصه چاپ وارد شده است و عروسها
و دامادهایی بسیار با کارتهای او به خانه بخت رفتهاند؛ هرچند اکنون با
دگرگونیهایی که در شیوه زندگی اجتماعی ایرانیان پدید آمده، کاسبی او نیز
برهمریخته است؛ از آنرو که ازدواج کم شده و طبیعتا کارتی هم چندان چاپ نمیشود!
او زاده سال ١٣١٩ در «بخش شش تهران» است «من در ١٨ سالگی در بازار دکان داشتم و
تقریبا در همین شغل فعال بودم. پاکت و کارت معمولی چاپ میکردم که در کنارش کارت
عروسی هم بود. مغازه کنونی را از سال ١٣٥٥ برپا کردم. اینجا که آمدم مستقل شدم.
ذوق و علاقه به این کار موجب شد کار چاپ را کمکم یاد بگیرم و به مستقل به این کار
مشغول شدم». گفتوگو با او درباره سیر دگرگونی کارتهای عروسی اما میتواند
آگاهیهایی سودمند درباره این بخش از زندگی اجتماعی در ایران بازتاباند.
جناب ملامحمدی! یادتان میآید چاپ کارت عروسی و پخش کردن میان خویشان و آشنایان از
چه زمانی رونق گرفت؟
تقریبا در دهههای ٣٠ و ٤٠ خورشیدی، در پله نوروزخان و بازار به ویژه طرف مسجد شاه،
جاهایی بود کارتها را سفارش میگرفتند و ما هم پاکت آنها را میساختیم. تعداد
آنها اما کم بود. من از همان زمان به این کار وارد شدم. از سال ٥٥ که مستقل شدم و
به خیابان شاهآباد، جمهوری امروزی آمدم، همه کارتفروشها هم کمکم به اینجا
آمدند. مثلا اینجا کنار من، دکان ساعتسازی بود.
همچنین به دلیل وجود مدرسه در نزدیکی مغازه من، فروشگاه لوازمالتحریر بود.
لباسفروشی، کفشفروشی و ساندویچی هم بود که همه را خریدند و اینجا به این ترتیب،
بورس چاپ و عرضه کارت عروسی شد. البته از دهه هفتاد به بعد، مغازههای کارت عروسی
خیلی بیشتر شد. در واقع خواهان بیشتر پیدا کرد و مغازهها هم افزایش یافت. کارت
تبریک هم تقریبا با کارت عروسی متداول شد. البته اول برای تبریک، کارت پستال بود.
همه اینها، با گذشت زمان رواج بیشتر یافت. امروز اما دیگر کارت تبریک کم استفاده
میشود، چون با همین موبایلها، پیام تبریک را فوری و بدون دردسر میفرستند.
خیابان شاهآباد در آن زمانی که شما اینجا آمدید، طبیعتا شبیه امروز نبود!
خیلی زیاد تغییر کرده است. آن زمان اینجا مثل میدان حسنآباد سنگفرش بود. قدیم با
درشکه میرفتند. کتابفروشی هم زیاد بود.
جنس نخستین کارتهای عروسی و روش چاپ آنها چگونه بود؟
کارتهای اولیه مقوایی و خیلی ساده بودند. مثل امروز طرحهای پیچیده نداشتند.
طرحها خیلی ساده با عکس عروس و داماد و کالسکه و گل بود. ماشین عروس و کبوتر هم
میکشیدند. قدیمتر از این هم به صورت دستنویس، خوشنویس میآوردند که هم مینوشت
هم طرحهایی را میکشید و کپی میکردند. یعنی یا چاپ حروفچینی بود یا کارت حاضری
را میگرفتند و خودشان مینوشتند. یک سری هم به صورت کاغذ دیواری بود یعنی کاغذ
دیواری را کارت کرده بودند. اما اکنون همه کامپیوتری شده و جنسها و طرحها هم
خارجی است. اندازههای کارها هم استاندارد معمولی و کوچک بود. از دهه هفتاد هم
اندازههایی ویژه رایج شد؛ خیلی کوچک و بلند که رنگی هم بودند و البته خیلی استقبال
نمیشد. اکنون بیشتر کارها حجمی، لیزری و مستطیلی شده و مشتریها نیز همینها را
بیشتر میپسندند. طراح در روزگار قدیم میآمد و طراحی میکرد ولی امروز همه طرحها
آماده است.
چه متنهایی معمولا روی کارتهای قدیم نوشته میشد؟
همه جور متنی روی کارتها نوشته میشد. البته بیشتر شعر شاعرانی چون سعدی و حافظ به
کار میآمد. بعضی هم متنهای خیلی ساده میزدند. کسانی که اعتقادات بیشتر مذهبی
داشتند، درباره امام زمان علیهالسلام متن و شعر مینوشتند. متنها سپس کلیشهبندی
شده و درون دستگاه چاپ جای میگرفت. آنهایی را که وضعشان بهتر بود و هزینه بیشتر
میدادند، برایشان کلیشهبندی میکردیم ولی در موارد دیگر حروفچینی بود. برخی هم
بودند که توان مالی نداشتند، آنها کارت آماده میگرفتند و خودشان متن را
مینوشتند.
در میان کسانی که کارتهای عروسی را سفارش میدادند، آیا موضوعی بود که توجه شما را
به خود بکشاند؟
ما در میان مشتریان از همه اقشار داشتیم؛ از تیمسار تا فقیر و بینوا. نکته جالب
درباره خانوادههایی بود که از نظر مالی ضعیفتر بودند یا در مناطق پایین شهر زندگی
میکردند. پایین شهریها سنتیتر و بیشتر به آداب و رسوم خانوادگی پایبند بودند، به
همین دلیل تعداد مهمانهایشان هم بیشتر بود. در برابر، تجمل بالاشهریها به چشم
میآمد. البته در هر دو سو کارتهای زیاد سفارش میدادند. مردم در روزگار قدیم،
برای مراسم و مهمانیهایشان اصلا مهمان زیاد دعوت میکردند در حالی که امروز
اینگونه نیست.
عروس و داماد خودشان برای سفارش میآمدند؟
بیشتر، خود عروس و داماد میآمدند. البته خانوادههایی که سنتیتر بودند، پدر عروس
و پدر داماد یا عموی یکی از دو طرف را به همراه آنها میفرستادند. مواردی هم پیش
میآمد که همه خانواده دستهجمعی می آمدند. آنها برای خرید لباس که به کوچه برلن
میآمدند، سر راه کارت هم سفارش میدادند.
کارتهای قدیم، آنگونه که خود نیز اشاره داشتید، ساده بودند. در یکی دو دهه اخیر
اما این کارتها دگرگونی بسیار یافتند. طرحها و مدلهای عجیب و غریب و فانتزی رواج
یافت. میدانید این دگرگونیها چگونه و از چه زمانی آغاز شد؟
کارتها تا دهه هفتاد سادگی داشتند. از همین زمان بود که توقعات مردم بالا رفت و در
همه زمینهها مُد غالب شد. مشتریها دیگر کارتهای قبلی را نمیبردند. با همان
دستگاههای قدیمی از روی کارهای خارجی کپی میکردند. مثلا آن زمان ١٠ تا ١٥ مدل
بود، چون مردم تجملگرا نبودند، اما امروز هزار تا دو هزار مدل یا شاید هم بیشتر،
در بازار هست.
قدیم رایج نبود اسم عروس را روی کارت دعوت عروسی بنویسند؟
بله! نام فامیلاش را مینوشتند. میزدند دوشیزه فلانی! چون بد میدانستند.
میگفتند کسی نباید اسم دختر را بفهمد. هنوز هم اینجور آدمها هستند اما کماند.
هنوز هم در میان مشتریهایمان از اینها داریم. حتی مشتری داشتهایم که سفارش کرده
است روی صد کارت نام عروس را بنویس، بقیه را دیگر ننویس، چون نمیخواهم دوستانام
نام کوچک عروس را بدانند. خب، هر کس اخلاقی دارد دیگر!
اوضاع عروسیها هم نسبت به گذشته تغییر کرده و طبیعتا صنف شما هم از این دگرگونیها
تاثیر پذیرفته است.
خیلی به هم ریخته آقا! مراسم عروسی واقعا کم شده است. قدیم مثل الان نبود. همه
خانوادهها با اصل و نسب بودند؛ مثل حالا نبود که هر کس قیافهای بگیرد. همچنین در
خیابان هم همدیگر را پیدا نمیکردند. فامیلهای عروس میدانستند فلانی دختر دارد و
به همدیگر معرفی میکردند. کارهای عروسی و مراسم آن از آغاز تا پایان با یک عزت و
احترام و رسوم خاص انجام میشد.
سنت عروسی در ایران از گذشتهها تا امروز بسیار پیچیده بوده است.
حتی پیش میآمد که خانوادهها تا پیش از برگزاری مراسم اختلافاتی با یکدیگر پیدا
میکردند. گاه این اختلافها حتی به
خرید کارت عروسی میرسید. شما خاطرههایی در
این زمینه دارید؟
بیشتر مشتریها بر سر متن و تعداد کارتها با هم دعوا میکردند. گاه اختلاف نظر
داشتند و به حالت دعوا از مغازه بیرون میرفتند. پیش میآمد که بیرون مغازه رفته،
آنها را آشتی میدادیم و باز داخل میآمدند. یک بار نام عروسی را روی کارت، اول
زدیم. پدر داماد آمد و کارت را پرت کرد که چرا نام داماد را اول نزدید. میگفت من
همه خرج عروسی را میدهم، شما نام عروسی را اول زدهاید! خلاصه همه کارتها را ریخت
دور و دوباره از نو چاپ کردیم. قدیم رسم بود اول نام داماد را مینوشتند.
تاریخ درج: 1395/04/18
دانلود مقاله