استان: شهرستان: منطقه:
خدمات و تشریفات عروسی:

ماشین عروس دزدی در سالن آرایش زنانه

ماشین عروس دزدی در سالن آرایش زنانه
به گزارش دوشیزه به نقل از رکنا: سارق ناشی در حالی که قصد داشت با ماشین سرقتی فرار را برقرار ترجیح دهد به پلیس که سد راه او شده بود، برخورد کرد. جدال این دزد با پلیس برای فرار به یک ماجرای عجیب و خواندنی تبدیل شد.
عروس در آرایشگاه بود که داماد دستبند به دست با پلیس به آنجا رفت!



داستان دزد بدشانس
چند روز تا مراسم ازدواج حمید بیشتر باقی نمانده بود، حمید به علت دروغ هایی که به همسرش گفته بود، به تکاپو افتاده بود یک ماشین مدل بالا پیدا کرده و آن را به عنوان ماشین عروس در نظر داشته باشد. اما هرچه فکر می کرد به نتیجه نمی رسید. دلش می خواست معجزه ای می شد، به یاد دوستان قدیمی اش افتاد.


آنهایی که در دوران مدرسه با او بودند. یکی از دوستانش در یک نمایشگاه اتومبیل کار می کرد. به سراغ او رفت و با هزار خجالت مشکل را گفت، ولی پاسخ درستی نگرفت. هیچکس به او جواب مثبت نداده بود. با همسرش هم که حرف زد تا خواست عذر و بهانه بیاورد سوسن سگرمه هایش را در هم کرد و با ناراحتی گفت: از همین اول می خواهی زیر حرف هایت بزنی؟ من تحملش را ندارم. مراقب حرف ها و رفتارهایت باش. به خانواده و اقوامم در این مورد حرف زده ام. همه منتظرند تا تو خودی نشان بدهی.



حمید در فکر بود. دیگر نه راه پیش داشت نه راه پس. چند بار خواسته بود با پدر سوسن صحبت کند و مشکلش را بگوید ولی به غرورش فکر می کرد. نباید کم می آورد.برای همین به فکر دزدی یک روزه افتاد. کافی بود یک ماشین را می دزدید و پس از پایان مراسم آن را دوباره سر جای اولش بر می گرداند.

کمین کردن های او برای سرقت یک ماشین مدل بالا بالاخره نتیجه داد. راننده مسن وقتی از خودرو پیاده شد و داخل مغازه رفت به سرعت خودش را پشت فرمان رساند و با تمام توان پدال گاز را فشار داد.
سر خیابان وقتی پلیس به او ایست داد در حالی که دست و پایش را گم کرده بود به طرف پلیس راند. ماشین مدل بالا بشدت با پلیس برخورد کرد. حمید در میان مردمی که دوره اش کرده بودند. ناچار ماشین را متوقف کرد.



پلیس با عصبانیت گفت: معلوم است چکار می کنی، خیابان را ورود ممنوع آمده ای، به فرمان پلیس بی اعتنایی می کنی و...
صدای دزد، دزد و دزد را بگیرید مالک ماشین که به گوش رسید دنیا در نظر داماد نگونبخت تیره و تار شد. داماد دستگیر شد و درحالی که باید به آرایشگاه می رفت تا عروس را به جشن ببرد دستبند به دست خبر دستگیری اش را به عروس خانم داد و ..


تاریخ درج: 1395/12/01
به اشتراک بگذارید: Google اشتراک در فیس بوک twitter Pinterest

نظرات کاربران

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
متن نظر:
* لطفا کاراکترهایی را که در تصویر می بینید در کادر پایین وارد کنید: