استان: شهرستان: منطقه:
خدمات و تشریفات عروسی:

آزمایش خون + خرید حلقه نامزدی

آزمایش خون + خرید حلقه نامزدی

دیروز صبح حدودای ۷ ونیم آقایی با مامانش اومدن دنبال من و مامان و رفتیم آزمایش خون ، از چند روز قبلش من استرس گرفته بودم...اخه از آمپول خیلی میترسم
پریروز مامانم گفت:از تو که اول خون نمیگیرن...اول از نفست خون میگیرن اگه مشکل داشت خون تو رو هم میگیرن...انقد خوشحال شدم چون میدونستم قرار نیست خون آقایی مشکل داشته باشه که مجبور بشن خون منم بگیرن




وقتی رسیدیم خیلی شلوغ بود...همه زوج های جوان کنار هم ایستاده بودن...ولی آقایی خودم از همه دومادا خوشتیپ تر و با شخصیت تر بود...انقد به خودم بالیدم که همچین نفس خوش تیپ و هایکلاسی دارم

خیلی طول کشید تا نوبت ما بشه..وقتی نوبتمون شد صدامون کردن مشخصاتمونو وارد سیستم کردن و بعد آقایی رفت تو اتاق دکتر که خونشو بگیرن .منم بهش میگفتم:استرس نداشته باشید من کنارتونم یعنی اگه میخواستن خون خودمو بگیرن حتما آب قند لازم میشدم

آقایی رفت تو اتاق نشست..به بازوش یه چیزی بستن و دکتر آمپولو برداشت..آقایی سرشو برگردوند نگام کرد .من سرموبرگردوندم که نگام نیفته به دستش..خیلی میترسیدم

وقتی تموم شد آقایی اشاره کرد بیا تو..منم رفتم...دکتر یه ظرف بهم داد گفت برای آزمایش عدم اعتیاده برید بالاانجامش بدید...منم گرفتم و رفتم بالا...اییییییی چقد چندش بود فکر کنید(گلاب به روتون آزمایش ادرار بود)

کارم که تموم شد اومدم بیرون رفتم پایین...آقایی هم وایساده بود بعد گفتش که کلاس خانوما بالاست ..منم رفتم بالا(کلاس تنظیم خانواده) - کلاس تا ۱۱ ونیم طول کشید خیلی خسته کننده بود...ولی وای چقد بی ادبی بود کلاسش من که روم نمیشد سوال بپرسم ولی دوتا دختره که ردیف جلو بودن انقد سوال پرسیدن)

بعد کلاس اومدم پایین..مامان آقایی تو پله ها وایساده بود...گفت کلاس خوب بود - من:وای خیلی گرم بود...بعد دیگه روم نشد چیزی بگم - گفت:این چیزا رو که واحدشو تو دانشگاه پاس کردین؟ - من:نه من هنوز پاس نکردم درسشو
مامان آقایی:خب پس ـــــــــــــــ(اسم آقایی) یه قدم از شما جلوتره چون پاسش کرده

بعدش دوباره رفتیم بالا مشاوره ژنتیک..دوتامون رفتیم تو اتاق..نشستیم آقای مشاور چند تا سوال ازمون پرسید بعد گفت خب هیچ مشکلی ندارید و بعد پاشدیم اومدیم بیرون - وقتی اومدیم پایین گفتن که جواب آزمایشا رو ساعت ۱ میدن

ما هم خسته بودیم گفتیم بریم یچیزی بخوریم...رفتیم بیرون اقایی کیک و رانی گرفت خوردیم..بعد هم رفتیم فالوده خوردیم و برگشتیم آزمایشگاه...باز معطل شدیم...هوام انقد گرم بود داشتیم میمردیم...خلاصه جواب آزمایش هم گرفتیم و هیچ مشکلی نداشتیم و خوشحال راه افتادیم...رفتیم مامان آقایی رو پیاده کردیم دم خونه شون...آقایی ما رو رسوند خونه...بعد دیگه ناهار دعوتش کردیم خونه مون...یه کم بعد ناهار موند گفت عصری بریم حلقه بگیریم

ساعت ۸ دم پاساژ وعده کردیم...همین که رفتیم تو پاساژ دو تا نوازنده اومدن تو پاساژ و شروع کردن به نواختن یکیشونم میخوند...خیلی صدای خوبی داشت و قشنگ میخوند..خیلی کیف کردیم - بعد که رفتن مام رفتیم حلقه گرفتیم ..بعدش آقایی میخواست بره عینکشو عوض کنه گفت منم برم..مامان اینا رفتن خونه...من و آقایی هم باهم رفتیم...خلاصه یه عینک گرفتیم که گفت با شیشه اش حدود ۴۰۰ میشه - سفارشو دادیم و رفتیم..آقایی آب میوه گرفت خوردیم بعد هم منو رسوند خونه...هرچی اصرار کردیم نیومد داخل گفت دیر وقته(ساعت ۱۰ ونیم بود)

امشب هم کلی مهمون داریم..عمه ها دایی ها و خاله و مامان بزرگ بابابزرگ آقایی با فامیلای ما میان خونه مون برای تعیین مهریه و نامزدی

تاریخ درج: 1395/04/15
به اشتراک بگذارید: Google اشتراک در فیس بوک twitter Pinterest

نظرات کاربران

فرم ارسال نظر

نام و نام خانوادگی:
پست الکترونیک:
متن نظر:
* لطفا کاراکترهایی را که در تصویر می بینید در کادر پایین وارد کنید:

امتیاز دهی به این مقاله

شما هم نظر دهید

امتیاز کاربران به مقاله آزمایش خون + خرید حلقه نامزدی از مجموع 0 امتیاز